چه کسی بود صدا زد ...

از هر مطلبی که خوشتون اومد بگید براتون میفرسم(msm_6631@yahoo.com)

چه کسی بود صدا زد ...

از هر مطلبی که خوشتون اومد بگید براتون میفرسم(msm_6631@yahoo.com)

یکمی درباره خودم


سلام . محمدم


تهرانی . از نظر خودم آدم بدی نستم ولی باید دید دیگران چی میگن از نظر بعضی مردم آدم مغروری هستم ولی خودم اینجوری فکر نمی‌کنم . نمی‌دونم والا!چی بگم ؟!!!!


خیلی دلم میخواد نظر تورو هم در باره وبلاگم بدونم . در مورد هر چی که می خونی اگه نظرتو هم بگی تو چیزای بعدی که میزارم حتما تاثیر داره. ( راستی نظرتم با هر آپدیت سایت بعد از برسی با مشخصات خودت میزنم اگه مطلبی داری که می‌خوای به اسمه خودت نوشته بشه بفرست برام حتما این کارو می‌کنم . قول)


دیگه چیزی به نظرم نمیرسه که در باره خودم بگم .اگه بعدن یادم اومد میگم


این وبلاگو هر دو هفته یه بار آپدیت میکنم پس همیشه بیا و سر بزن سعی میکنم چیزای به درد بخوری بزارم که همه بتونن استفاده کنن.

نظرات شما :

بهنام : سلام محمد ! وبلاگ نوپا وخوبی داری موضوعات خوبی هم انتخاب کردی. حتما ادامه بده ولی فکر نمیکنی ۲ هفته یکبار یه ذره خیلی زیاده برای اپ کردن؟ بازم به من سر بزن مقدمت گرامی . بابت شعر هم میتونی لینک منو بزاری.       پاسخ: ممنون بهنام جان از لطفت ممنون حتما از شعرات با اسم خودت استفاده می‌کنم .

آزیتا : سلام مگه این بهنام چند روز یکبار آپ میکنه که به ۲ هفته میگه دیر... من منتظرتم سر بزن         پاسخ : خوب آزیتا خانوم من این زمانو برای آپدیت وب خودم انتخاب کردم

مونا : سلام محمد .اولین وبلاگیه که می رم و نمی خوام بیام بیرون  .امیدوارم همیشه موفق باشی .مخصوصا این تست روانشناسیت .       پاسخ : ممنون منا جان لطف داری از این تستا بازم میزارم

killer :ها عجب وبلاگ .... داری !!! با یه سرگرمی یه چیزی !!! وبلاگ بی خود باید .... بشه !!! به ۱۰۰۰۰ نفر از کسانی که جای خالی های زیر پر کن ..... ارزنده ای تعلق می گیرد !!! با تشکر__ killer___                           پاسخ :  killer جان از این همه لطفی که به من داری ممنونم

حسین: سلام محمد جان  از اینکه به دادم رسیدی ممنون . راستی اون مطلب احساس زندگی خیلی توپ بود  . اونن مطلب ۵۰ راه برای بازی کردن با احساس دیگران  توپتر . خودتم خیلی توپی لینکتم که توی وبلاگم گزاشتم توپتر.                           پاسخ : سلام حسین جان قابلی نداشت اطلاعاتی بود که داشتم در اختیارت گذاشتم در ضمن ممنون که لینکمو تو وب لاگت گذاشتی ؛ اگه بازم تو چیزی مشکل داشتی بگو اگه بلد بودم حتما راهنماییت می‌کنم ؛ منم لینکتو به جعبه لینکم اضافه می‌کنم . 

مهدی(ایست بازرسی) : سلام شما بالاخره دو هفته یه بار up میکنی یا یه ماه یه بار/ اخه این  پستت برای یه ماه قبله...                                              پاسخ : من شرمندم آقا مهدی

آتنا : سلام بابا بزرگ . وبلاگتو خوندم . خوبه !!!! فقط می دونی چیه؟ یه چیز تکراری توش هست!!!! اونم مطلب تفاوتهای د ختر پسرهای ایرونی هست...!چرا تو اکثر  وبلاگهای پسرا این مطلب هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من جوابشو می د ونم(:
به من سر  بزن...بای
                                                      پاسخ :
سلام آتنا خانم ممنون که به وبلاگ من سر زدید ، من که تا به حال این مطلبو جایی ندیده بودم از این مطالب بازم دارم اگه اینطوره خوب نمیزارم .


مژده به کسانی که کتاب خریدن و کتاب خواندن را دوست دارند

مژده به کسانی که کتاب خریدن و کتاب خواندن را دوست دارند

با کلیک برروی این لینک کتاب مورد نظرتون رو سفارش بدید تا با تحویل رایگان بیاد به آدرستون

نظرات شما :

هستی: یه خردادیه اصیل و درست حسابی خیلی هم دوست داشتنیه واسه همه چی هم پایه است            پاسخ: اینجا اثراتی از یک لطف بسیار پیدا شده لطفا به صاحبش بگید بیاد ببره.

مواظب باش

به نام خالق عشق
سلام به شکیبایی و صبر
می دانم که برف عمرش کوتاه است و سپیدی اش جاودان
می دانم که با رفتن پاییز سپیدی می آید، ترنم دلپذیر عشق می آید، قدم زدنهای عاشقانه روی زمین برفی در تنهایی غریبانه سکون می آید، اما این را هم می دانم که بهار نخواهد آمد. تا، روز آخر زمستان را نبینیم بهار را ایمان نخواهم آورد و مطمئن باش تا روز آخر زمستان فرسنگها فاصله است
می خواهم اعتراف کنم. اعترافهای عاشقانه ام را اعتراف کنم
حال که دیگر نخواهمت دید و چشمم به چشمهای همیشه منتظرت نخواهد افتاد، توان نوشتن اعترافهای فروخروده ام را می یابم
به ترم آخر نرسیده رفتنی شدم
یا دانشکده مرا تاب نیاورد، یا من دنیا را، یا دنیا نوشته هایم را، یا نوشته هایم انتظار تو را، صبر و استقامت شش ساله تو را
با اینکه می توانستی زودتر از اینها از این خراب شده لعنتی بری و همه چیز را پشت سرت به خاک بسپاری، ماندی
شاید نذر و نیازها و دعاهای من بود که مستجاب شد تا تو یک ترم دیگر بمانی و صد و خورده ای از پول فروش کتابت رو دو دستی تقدیم مسئول ثبت نام بکنی. و بگذار اعتراف کنم وقتی کارنامه ات رو دیدم و وقتی اونو جلوی روی من پاره کردی و با خشم و بدون خداحافظی رفتی، از خوشحالی رفتم یه کلاس خالی پیدا کردم و هزار بار روی تخته سیاه نوشتم: خدایا دوستت دارم
سرزنشهای من بخاطر افتادن واحدهایت همه اش به خاطر لجبازی بود
اما، تو جدی گرفتی
حتی آن یک هفته ای که نمی خواستم چهره زیبایت را ببینم همه اش از خوشحالی بود. نمی خواستم ببینمت چون هیچ دلم نمی خواست که مجبور بشم فیلم بازی کنم و علی رغم میل باطنی ام با تو رفتار کنم
نمی دانم چطور این ترم هم گذشت و باز، تو6 واحد رو گذاشتی برای ترم دوازدهم و ماندی. ماندی تا اسمم در کنار نام زیبایت در پروژه پایان ترم هر دویمان حک شده و زرکوب به یادگار بماند
وقتی هنگام ارائه پروژه در کمال خودخواهی هشتاد درصد پروژه را تحقیقات گسترده و وتلاش شبانه روزی خودم به تنهایی عنوان کردم می خواستم برای بار آخر چهره عصبانی ات را ببینم
می خواستم برای بار آخر، دل سیر خشم و نفرت را در چهره منحصر بفردت ببینم تا بتوانم فراموشت کنم... که تو فراموشم کردی. و اینبار با جدیت تمام رفتی که رفتی
اگر نگاهت نمی کردم و یا خودم را می زدم به اون راه که انگار ندیدمت منتظر بودم بیایی... بیایی تا
و تو دیگر نیامدی
روز امتحان آخر از اول صبح منتظرت بودم .... منتظر بودم سوالی را که مدتها پیش از من پرسیدی و گفتم نمی دانم بگویم که می دانم و خوب هم می دانم
و تو نیامدی و من سر جلسه امتحان نرفتم تا شاید تو بیایی و تو نیامدی و اولین صفر کارنامه چهارساله دوران دانشجویی ام بخاطر تو بود. فقط به خاطر تو.... و تنها صفری است که عاشقانه دوستش دارم
آن صفر توی کارنامه را به خاطر تو دوست دارم
دیگر نمی توانم بنویسم
آخرین نوشته ام هم درباره تو بود. تویی که طنین صدایت ونوازش دستهایت، سنگینی خاک را کنار خواهد زد و آرامش را برایم به ارمعان آورد
تحمل این زندگی رو ندارم. از خودم بدم می آد
بس است
شاید خاطرات بیادماندنی گذشته آرامم کند
تنهایم نگذار

بررسی هوش دیگران

آیا فروشنده ای که کامپیوتر جدیدتان را از او خریده اید، واقعاً به چیزهایی که در موردش صحبت می کند آگاهی دارد، یا فقط چیزهایی را که در بروشور مطالعه کرده است برای شما تکرار می کند؟ یا کارمندی که به تازگی برای استخدام با او مصاحبه کردید واقعاً از آن چیزهایی که ادعا می کرد می داند، سررشته ای دارد یا اینکه فقط جواب هایی را برایتان تکرار می کند که شما دوست دارید بشنوید؟ چه دوست داشته باشیم، چه نه دائماً درحال قضاوت کردن در مورد میزان هوش و آگاهی دیگران هستیم و با جواب هایی که به سوالاتمان می دهند، سطح شایستگی و توانایی های آنها را می سنجیم. بعضی افراد در این کار مهارت بیشتری دارند، اما آن به این معنی نیست که شما نمی توانید یاد بگیرید. با تمرین، شما هم می توانید میزان هوش و سطح آگاهی اطرافیانتان را حدس بزنید.

انواع هوش
هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه گیری آن کار ساده ای نیست چون انواع بسیار متفاوتی دارد. در سال 1983، دکتر هاوارد گاردنر استاد دانشگاه هاروارد، مفهوم جامع تری از هوش ارائه داد و آن را چند-هوشی نامید. تئوری او با نظریات سنتی در این رابطه که می گفتند "آیا می توانید وقایع را به خاطر بسپاری، ریاضیات انجام دهی، منطقی فکر کنی و جمله های صحیح بنویسی؟" کاملاً مغایر بود. و دیدگاهی بسیار جامع تر برای قضاوت در مورد هوش افراد داشت. طبقه بندی اولیه شامل 7 دسته بود که هر کدام بخش های متفاوتی از هوش را شامل می شد
:

هوش و دانش زبانشناختی: مهارت کار کردن با زبان و کلمات. گاهاً می بینیم که بعضی قادر به تکلم به چندین زبان مختلف هستند، در حالیکه بعضی در یادگیری یکی هم درمانده اند.

هوش منطقی و ریاضی: حل مشکلات به طریقی کاملاً منطقی. نوعی از هوش که بیشتر شامل کتابخوانان است.

هوش موسیقی: قابلیت فکر کردن در قالب نُت های موسیقی و ریتم. چه در نواختن و چه در آهنگ سازی.

هوش فضایی: حل مشکلات به صورت بصری، در مغز فرد. جهت یابی و ناوبری از مهمترین آنهاست ولی توانایی در هنر، مجسمه سازی و طراحی نیز از این دسته اند.

هوش جنبش فیزیکی: داشتن توانایی در حرکت عضلات و سایر حرکات ورزشی.

هوش میان فردی: توانایی شناخت احساسات، حالات و عواطف دیگران. مهارت های اجتماعی.

هوش درون فردی: اطلاع از خودمان، احساسات و افکار خودمان.

نکاتی که باید به خاطر داشته باشید
یکی از اصلی ترین قانون های تعیین هوش افراد این است که هیچ گاه فکر نکنیم آموزش و تحصیلات با هوش و قوه ی ادراک یکسان است. حتماً باید تا به حال برخورد کرده باشید که هر فردی با مدرک تحصیلی از بهترین دانشگاه دنیا، فرد باهوشی نیست، و هر فردی هم که نتوانسته حتی تحصیلات دبیرستانی را به پایان برساند خنگ و کم هوش نمی باشد. همانور که نظریه ی چند-هوشی نشان می دهد، هر فردی قابلیت های مختلف دارد و همه یکسان نیستند. به عنوان یک قانون کلی، باهوش ترین افراد جامعه ی ما تنها افرادی هستند که از ناچیز بودن اطلاعات و آگاهی هایشان مطلعند. هیچوقت به کسی اینقدر اطمینان نکنید که بگویید او پاسخ هر سوالی را می داند و فکر می کند که هر مبحثی را می توان با تئوری خوب ضد بد حل کرد. هوش، قوه ی درک این مسئله است که هر مشکلی میتواند راه حل های مختلف داشته باشد، حتی اگر ما یکی را بر راه حل های دیگر ترجیح دهیم. برخلاف آنچه ممکن است فکر کنید، پذیرفتن اینکه چیزی را نمی دانید، یکی از علائم باهوشی شما است به جای اینکه تظاهر کنید که از آن آگاهی دارید. چون اگر کار را اشتباه انجام دهید، و دیگران این موضوع را بفهمند، از حیوان هم احمق تر جلوه خواهید کرد. چه باید کرد
...
هیچ راه مطمئن و کاملی برای تعیین هوش افراد نیست و نخواهد بود. اما نشانه ها و علائم زیادی هست که با دنبال کردن آنها می توانید نتیجه گیری کلی داشته باشید. اما باید سوالات درست و به درد بخور از فرد بپرسید. در اینجا به مواردی اشاره میکنیم، آنها را به خاطر بسپارید. سوالات کلی بپرسید، نه سوالات مخصوص و ویژه

همه ی افراد با درصد هوش متوسط می توانند اصول علمی و اعداد و مسائلی از این قبیل را به خاطر بسپارند. سوالات انتزاعی و خیالی دشوارتر هستند.

به دنبال پاسخ های صحیح و عقلانی باشید
آیا به نظر می رود که فرد مشغول تکرار آن چیزی است که در روزنامه مطالعه کرده است؟ یا خود واقعاً در مورد این مسائل فکر کرده است؟ به کلمات قلمبه سلمبه ای که بی جا به نظر می رسند و اشتباهاً استفاده می شوند دقت داشته باشید

بعضی افراد عادت دارند که با استفاده از کلماتی که به ظاهر گیرا و پرابهت هستند خود را بزرگ کنند. اگر استفاده از کلماتشان نابه جا بود، یادداشت بردارید.

دنبال کلمات کلیدی باشید
به طور مثال استفاده از کلمه ی "پیش گستر" اشاره به این دارد که فرد از جملات کلیشه ای استفاده می کند.

دنبال عبارات و جملات کلیشه ای باشید
استفاده ی زیاد از جملات کلیشه ای نشانه ی بدی است، اما استفاده از همین کلیشه ها به طرزی نادرست موضوع را بدتر هم می کند. سوالاتی بپرسید که خودتان جوابش را می دانید

اگر سوال را درست جواب دهند یا اینکه بگویند نمی دانند خوب است. اما اگر سعی در سفسطه کردن کنند، حواستان باشد.

حضور ذهن و قدرت استدلالش را محک بزنید
فقط حافظه ی او را آزمایش نکنید، کمی هم قدرت تعقل آنها را محک بزنید و ببینید که آیا می توانند بعضی از سوال ها را با استدلالات منطقی جواب بدهند.

نظر او را در مورد چیزی بپرسید
ببینید می توانند در مورد موضوعات مختلف نظر خود را ابراز کنند یا اینکه فقط قادر به حفظ یکسری اصول علمی هستند.

مهارت های اجتماعی او را بررسی کنید.
ببینید در برخورد با دیگران چطور رفتار می کنند.

طریقه ی صحبت کردن او را بسنجید
بیان واضح و کامل موضوعات بسیار بهتر از استفاده از کلمات پیچیده و قلمبه سلمبه ای است که خود فرد هم شاید معنایش را به درستی نداند. "هر فردی که مبحثی را با توجه به منابع و مراجع دیگر بررسی می کند، از هوش خود استفاده نکرده است، فقط از حافظه اش استفاده می کند." -لئوناردو داوینچی
-
از هوشتان درست استفاده کنید
.
تجربه های زیادی نشان داده است که افرادی که در ابتدا کودن و احمق جلوه میکردند، نابغه و افرادی بسیار باهوش بوده اند. به همین دلیل است که این مسائل هیچگاه نباید از روی ظاهر نتیجه گیری شوند. درست است که هوش به طور کلی چیز خوبی است، اما در کنار ویژگی های خوب اخلاقی فرد است که زیباتر می شود. باهوش بودن یک چیز است، اما دانستن اینکه چطور از این هوش استفاده کنید بسیار مهمتر است. افرادی که موفق می شوند، لزوماً همیشه افراد باهوشی نیستند. آنها فقط می دانند که چطور از هوششان استفاده کنند.

لحظهای خطرناک

لحظه خطرناکی است لحظه ای که امید جای خود را به نا امیدی می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که عجله جای خود را به صبوری می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که همدردی جای خود را به طرد کردن می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که " ما " جای خود را به من و تو می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که پریدن جای خود را به خزیدن می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که نور جای خود را به تاریکی می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که انسانیت جای خود را به خوی حیوانی دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که بخشش جای خود را به خشم دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که درک و تأمل جای خود را به لجبازی می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که جمع بینی جای خود را به خود بینی می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که صلح جای خود را به جنگ می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که منطق جای خود را به سنت می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که معنویات جای خود را به مادیات می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که عشق جای خود را به هوس می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که شراکت جای خود را به خیانت می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که آشنائی جای خود را به غریبی می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که صداقت جای خود را به دروغگوئی می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که صفا و صمیمیت جای خود را به کینه می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که خیر رسانی جای خود را به شرارت می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که عقل و تفکر جای خود را به تقلید می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که زمان حال جای خود را به زمان گذشته می دهد

لحظه خطرناکی است لحظه ای که علم و منطق جای خود را به خرافات و رسوم می دهد

مگر می توان در طول سال درس خواند؟

( ویژه داوطلبان کنکور )

اگر داوطلبی در کنکور نشد ، هیچ تقصیری متوجه او نیست چرا که سال فقط 365 روز دارد در

حالیکه . . .

1 – در سال ، 52 جمعه داریم و میدانید جمعه ها فقط برای استراحت است. به این ترتیب 313 روز

می ماند.

2 – حداقل 50 روز مربوط به تعطیلات تابستانی است و چون هوا گرم است مطالعه دقیق برای یک

فرد نرمال مشکل است. بنابراین 263 روز دیگر ، باقی می ماند.

3 – در هر روز 8 ساعت خواب برای بدن لازم است که جمعا 122 روز میشود. بنابراین 141 روز باقی

می ماند.

4 – اما سلامتی جسم و روح ، روزانه یک ساعت تفریح را می طلبد که جمعا 15 روز میشود. پس

126 روز باقی می ماند.

5 – طبیعتا دو ساعت در روز برای خوردن غذا اعم از صبحانه، نهار و شام لازم است که در کل 30 روز

میشود. پس 96 روز دیگر باقیست.

6 – یک ساعت در روز برای گفتگو و تبادل افکار به صورت تلفنی با دیگران و البته پشتیبان ضروری

است. چرا که انسان موجودی است اجتماعی ، و این خود 15 روز از کل سال است. بنابراین 81 روز

از سال باقی می ماند.

7 – روزهای امتحان دست کم 45 روز از سال را به خود اختصاص میدهد و نظر به حجم بالای درس

ها و خستگی ناشی از امتحان، 36 روز دیگر باقی می ماند.

8 – تعطیلات نوروز و اعیاد مختلف که دست کم 30 روز در سال است. مگر میتوان در این اعیاد وقت

را به مطالعه گذراند؟ پس 6 روز باقیست.

9 – در سال حداقل 3 روز به بیماری طی میشود و 3 روز دیگر باقی می ماند.

10 – سینما رفتن و سایر امور شخصی هم لااقل دو روز از سال را در بر میگیرد پس فقط یک روز

 دیگر باقیست.

11 – یک روز باقیمانده همان روز تولد شماست، چگونه میتوان در آن روز بخصوص درس خواند !!!

 پس یک داوطلب نرمال (!) نمی تواند امیدی برای قبولی در دانشگاه داشته باشد !!

جوات چیست؟

جوات (یا به روایتی جواد) کلمه‌ای قدیمی و صاحب یک فرهنگ خاص است. امکان توضیح این

فرهنگ وجود نداشته و شرق شناسان و جامعه شناسان بسیاری در وصف آن سر به بیابان گذاشته

اند، ولی نتوانسته‌اند تعریفی خاص برای آن بیابند.

 

لذا ما در اینجا با ذکر یک مثال از این فرهنگ آنرا به شما معرفی می‌کنیم:

 

* شخص جوات، دارای یک پیراهن میکروپیچ (نوع خاصی از پارچه پیج اسکن) به رنگ بنفش با یک

 شلوار خانواده (شلواری که آنقدر گشاد و دارای پیله (پلیسه) است که یک خانواده 12 نفری داخل

آن جامیگیرد) مشکی رنگ از جنس کرپ است. کمربند چرمی با یک سگک که اندازه آن حداقل به

اندازه یک پیش دستی یا نعلبکی بزرگ است. کفشهای چرمی پاشنه تخم مرغی (قیصری) که

پاشنه آنرا خوابانده، بدون جوراب. دسته کلید بزرگی به اندازه تمام کلیدهای زندان اوین به کمک یک

زنجیربه بند شلوارش وصل شده و در جیب شلوارش مقادیر کافی اسلحه سرد از جمله پنجه بکس،

چاقو ضامن دار (دسته زنجان)، تیغ، زنجیر و ... در کنار یک عدد لنگ (دستمال یزدی) موجود است، که

البته لنگ گاهی آویخته به گردن، گاهی دور دست و گاهی در جیب اوست. یقه پیراهن او حداقل تا

ناف باز است و دگمه ها فقط جنبه تزئینی دارند. ضمناً یقه پیراهن کاملاً چرک بوده و تقریباً سیاه رنگ

می‌باشد...

 

* ساعت سیکو 5 بر یک مچ و مچ‌بند چرمی مشکی بر مچ دیگرش دارد که زیر آن اسم مریم، لیلا،

محبوبه یا اسم دختر دیگری که آخر معرفت و مرام بوده ولی نارو زده و رفته است، خالکوبی شده

است. امتداد این خالکوبی گاهی به روی دست و انگشتان و ساعد و بازو هم کشیده میشود... در

انگشتانش اغلب تعداد کافی انگشتر و در دستش یک تسبیح یازنجیر نازک جهت سرگرمی موجود

است. اغلب ریش ستاری و سبیل، یا سبیل چخماقی دارد، و در صورتی که سبیلش تراشیده شود

تا چند روز نمیتواند به راحتی تعادل خود را حفظ کند. موهای او همیشه مرتب، چرب و پشت مویش

تا پائین یقه‌اش بلند می‌باشد. روی صورت و دستهای این شخص اغلب جای چند بخیه مشاهده

می‌شود. یک زنجیر طلا که به آن بر حسب سلیقه یک آویز با طرح شمشیر، اسم یک دختر، یا هر چیز

دیگری متصل است به گردن دارد. یک طرف سینه او قلنبه است چون در جیب پیراهنش یک پاکت

سیگار خفن از جمله سیگار مگنا دارد.

 

* این قبیل افراد اگر سوار سی‌جی‌125 نباشند، اکثراً در یک دستگاه خودرو با مشخصات ذیل

 مشاهده می‌شوند: این خودرو اغلب یک پیکان مدل قبل از 52، بدون تصادف و رنگ خوردگی، به رنگ

سبز یشمی، قرمز جگری یا پیکان جوانان لیمویی و اخیراً گاهی پیکان صفر سفید یخچالی میباشد،

معروف به Full Javaad Sysytem.

 

* معمولاً کمک فنرها خوابیده و خودرو روی زمین میخزد، درها کاملاً رگلاژ و با یک اشاره کوچک بسته

می‌شوند، تعداد زیادی آینه در آن کار گذاشته شده، که حد اقل آن عبارت است از: آینه‌های

استاندارد خودرو، دو عدد آینه بغل محدب، یک آینه محدب عریض (50 سانتیمتری) در وسط، دو عدد

آینه در طرفین داشبورد در داخل، دوعدد آینه روی گلگیرها، دوعدد آینه گرد محدب کوچک در دو گوشه

بالای شیشه جلو. یک عدد کله عروسک که قبلاً داده اند منزل (عیال محترم، همسر آقای جوات!)

آنرا آرایش کند آویزان است. علاوه بر این کله، اشیای زیاد دیگری نیز در این آویزگاه به چشم

می‌خورد از جمله یک قرآن کوچک، انواع اشیای فلزی زینتی و اخیراً انواع بوگیر و خوشبو کننده

اتومبیل. همچنین در دو طرف شیشه جلو، و سمت چپ شیشه عقب، انواع پرچمهای کوچک و

تبلیغاتی شرکتهای اتومبیل‌سازی، و پرچمهای کشورهای مختلف زیر هم ردیف شده‌اند. لازم به ذکر

است که تودوزی این خودرو فابریک بوده و روی آن یک روکش کرک‌دار به رنگ مشکی کشیده شده

است.

 

* جلوداشبورد و قسمت داخلی دربها از جنس چوب و فابریک کارخانه‌ای می باشد. این چوبها

 همیشه پارافین زده، براق و تمیز هستند. در بخش داخلی دربها، جائیکه شیشه بالابر نصب شده،

تمام سطح از یک نایلون محکم و بیرنگ یا آبی کمرنگ پوشیده شده و زیر آن عکسهای انواع

هنرپیشه‌های هندی، راکی، آرنولد ، شکیلا، گوگوش و ... موجود است. روی درب جاسیگاری جلو

(که بالای ضبط قراردارد) یک عکس عروس و داماد(عکس عروسی آقای جوات) نصب شده که اگر

مرد غریبه سوار شود درب جاسیگاری را باز می کنند تا عکس اندکی رو به پائین شده و توسط

نامحرم دیده نشود... کلید کوچکی روی درب داشبورد موجود است (کلید داشبورد) که یک جاکلیدی

مناسب و حجیم به آن آویزان می‌باشد.

 

* سیستم صوتی این خودرو از نوع دالبی استریو می باشد. ترجیحاً سونی 56، (سونی 60 ساخت

بازار مشترک و ارزان قیمت‌تر است) یا در صورت وجود امکانات مالی، یک سیستم CD CHENGER در

صندوق عقب. به هر حال چهار عدد باند بزرگ (معروف به خربوزه‌ای)، دوعدد در زیر شیشه عقب و

دو عدد داخل دربهای جلو، یک ساب ووفر زیر شیشه عقب، و دو عدد تویتر کوچک در دوطرف بالای

شیشه جلو. در صورت امکان نوار گوپس گوپس، نواری که فقط صدای سنج از آن شنیده شود، یا

جواد یساری وحمیرا گاهی داریوش و هایده و گوگوش هم شنیده شده است. دو عدد بوق بنزی و

دو عدد پروژکتور بسیار قوی جلوی خودرو نصب شده است. توجه داشته باشید که شخص جوات

بسیار نسبت به خودروی خود حساس و غیرتی بوده و آنرا بالاتر از ناموس خود می‌داند.

یاداشتهای کودک نفهم (۲)

اندر فواید گوسفند  


همانا گوسفند حیوان مفیدی میباشد که در فصول کم باران در مناطق استوایی و کمی آنورتر از خط

استوایی میروید و کاربردهای فراوانی در روحیه بشریت دارد! من جمله پشگل آن موجود زحمت‌کش

که موجب تقویت روحیه ما عزیزان می‌باشد و باعث میشود تا عطر گلهای بهاری تا همه اقسا نقاط

همه جا کشیده شود و مزیت دیگری که این جانور ظریف دارد همانا پشم او میباشد که بسیار

پشمالو میباشد که باعث میشود ما در زمستان نلرزیم و فاتحه‌ای به روح پدرش بفرستیم و دیگر

مزیتی که دارد نسبت به گاو این است که شاخ ندارد تا به‌سان آن حیوان عظیم باعث سولاخ شدن

ما عزیزان بشود! این بود انشای من که در توصیف گوسفند نمودم و امیدوارم ما عزیزان هم روزی

بتوانیم مانند گوسفند در جامعه مفید واقع شویم...

عشق واقعی

کی اینقدر عاشقه آخه حالشو ببر نصفته

  

             

    

تفاوت های دختر ها و پسر های ایرونی

۱- دختر ها خیلی دوست دارند جای پسر ها باشند اما پسر ها اصلاً دوست ندارند جای دختر ها

باشند

  
2- اگر یه دختر یک مشکل غیر قابل حل داشته باشه از خونه فرار میکنه اما یه پسر اگر یک مشکل

غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو از خونه فراری میده!


3- یه دختر اگر دو تا مشکل غیر قابل حل داشته باشه خودکشی میکنه اما یه پسر اگر دو تا مشکل

غیر قابل حل داشته باشه اعضای خانواده اش رو میکشه

  
4- یه پسر اگر 3 تا مشکل غیر قابل حل داشته یه هفته افسرده میشه بعد با 3 تا مشکل کنار میاد

و زندگیش رو میکنه اما تا کنون دختری که 3 تا مشکل داشته باشه دیده نشده چون همشون در

مرحله دو تا مشکل خودکشی میکنند و به سه تا نمیرسه مشکلاتشون!!!

  
5- دخترا از پسرا موهاشون کوتاهتره!

  
6- دخترا می خوان سر پسرا کلاس بزارن اما در نهایت سر خودشون کلاه میره ولی پسرا می خوان

 سر هر موجود زنده ای که میبینن کلاه بزارن و در نهایت موفق میشن

  
7- اگر به یه دختر بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر خوبی و عاشقت میشه اما اگر به یه پسر

بگی دوست دارم فکر میکنه تو چقدر بی جنبه و جوات هستی دست به هر کاری میزنه تا از شرت

خلاص شه!


8- نقطه قوت پسرا چشماشونه اما نقطه قوت دخترا چشم و گوش ابرو و دماغ و دهن

و  .........هست.

  

۹- دخترا با اینکه بیشتر از پسرا قوانین راهنمایی و رانندگی رو رعایت میکنن اما خیلی بیشتر از

پسرا تصادف میکنن و در هر تصادف رد پای یک دختر به چشم می خوره

 

10- دخترا فکر می کنن بهترین راه برای بهترین راه برای داشتن یک رابطه خوب و مداوم صداقت و

راستگویی هستش ولی پسرا مطمئن هستند بهترین راه دروغگویی و گرفتن سوتی از طرف

مقابله!

  
11- دختر ها از درس و مدرسه بیزارند ولی پسر ها از درس و مدرسه فراری هستند!

  
12- پسر ها به هم حسودی نمی کنن اما دخترا به هم حسودی می کنن.

  
13- اگر برادرتون دوست دختر داشته باشه شما سعی می کنید با اون دختر آشنا بشید ولی اگر

خواهرتون دوست پسر داشته باشه شما قسم می خورید! که هم پسره و هم خواهرتون رو سر به

نیست کنید.

  
14- دختر ها زیر بار حرف زور میرن اما پسر ها خودشون حرف زور میزنن

  

۱۵- دخترا زندگی مشترک رو در عشق و صفا و صمیمیت می بینن ولی پسر ها در غذا و و خواب و

تخت خواب(نکته:منظور از تخت خواب عملیات قبل از خواب می باشد=عملیات فتح المبین به قول

آقای مصطفی تیفوسی


16- اگر یک دختر در یک جمع سوتی بده تا آخر دیگه هیچ حرفی نمیزنه اما پسر ها در یک چمع فقط سوتی میدن!

  
17- یک دختر اگر 24 ساعت با دوست پسرش صحبت نکنه افسرده میشه اما یک پسر اگر

24 ساعت با دوست دخترش صحبت نکنه با اون یکی دوست دخترش صحبت میکنه.

  
18- پسر ها میدونن جنبش فمنیسم چیه واسه همین ازش متنفرن ولی دختر ها نمیدونن جنبش

فمنیسم چیه واسه همین طرفدارشن!

  
19- یک دختر اگر با دوست پسرش به هم بزنه دیگه با هیچ پسری دوست نمیشه اما یه پسر اگر با

دوست دخترش به هم بزنه با 3-4 تا دختر دیگه دوست میشه!

  
20- یک دختر اگر توی خیابون پسری ازش بپرسه ساعت چنده میگه:ساعت 7.اما یه پسر اگر یه

دختر ازش ساعت بپرسه میگه :ساعت 7 و 2 دقیقه و 24 ثانیه,اینم شماره تلفن من ..... سر

ساعت 9 منتظر تماستم!

  
21- اگر یه دختر به یه پسر نگاه کنه , پسره فکر می کنه که خیلی خوش تیپه ولی اگر یه پسر به یه

دختر نگاه کنه دختره فکر میکنه که پسره چقدر بی چشم و رو هستش!

  
22- دختر ترشیده میشه اما پسر نه!!!!

  
23- بعد از خوندن این مطلب پسرا اول 2 دقیقه فکر میکنن تا مفهوم مطلب رو بفهمند و چون بعد از

دو دقیقه نمی فهمند می زنن زیر خنده و میگن خیلی باهال بود اما دخترا بعد از خوندن این مطلب 2

ساعت حرص می خورن و فکر میکنن به شخصیت دخترای ایرونی توهین شده و در نهایت چون

مفهوم این مطلب رو نفهمیدن به نویسنده اش میل میزنن و فحش میدن!!!


یک دقیقه

هر روز صبح یک دقیقه وقت برای خودتان کنار بگذارید ، بنشینید و فکر کنید

یک دقیقه وقت بگذارید و کار کوچکی برای ارج نهادن به خود انجام دهید

یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که امروز را از افسوس های گذشته و دلواپسی های آینده پاک کنید

یک دقیقه وقت بگذارید و فکر کنید یک مورد نگران کننده تا چه اندازه ارزش غصه خوردن و تنش عصبی دارد

یک دقیقه وقت بگذارید و نگذارید که چیزهای کوچک شادمانی شما ر ا بر هم بزند

یک دقیقه وقت بگذارید و اثرات حرف های غیر منصفانه را از بین ببرید

یک دقیقه وقت بگذارید تا از افکار منفی خلاص شوید

یک دقیقه وقت بذارید و تجربه ای لذت بخش را به خاطر بیاورید

یک دقیقه وقت بگذارید تا به تمدد اعصاب بپردازید

یک دقیقه وقت بگذارید تا به خاطر آورید که همه دنیا علی شما نیست

یک دقیقه وقت بگذارید و تصمیم بگیرید که از هیچ کس انتظار تشکر نداشته باشید

یک دقیقه وقت بگذارید و بر آن شوید که اجازه ندهید کسی در شما احساس حقارت به وجود بیاورد

و بلأخره آخرین دقیقه روز خود را به این اختصاص دهید که تصمیم بگیرید به هیچ وجه در مورد آنچه دیگران ممکن است درباره شما بگویند یا فکر کنند نگران نباشید

سلام دوباره

با عرض شرمندگی از تو عزیز

یه سری مشکلات پیش اومد که نتونستم این مدت آپ کنم از طرفی هم به کمک گروه دستمال گردگیری در صدد رفع مشکل وبلاگ برامدیم که به یاری خدا و همکاری گروهی ( من ؛ سایم ؛ لباسام ؛ و از همه مهمتر آقا محمد گل که مارو خیلی کمک کرد ) این مشکل حل شد

سال نو رو به همه ی اونایی که میان تو این وبلاگ چه خواسته چه ناخواسته تبریک میگم

 

طرز تهیه طاس کباب

طرز تهیه طاس کباب  


مواد لازم: مرد طاس به تعدادنفرات ( بهتر است که شهرت کچل خان داشته باشند )

کباب: نفری دو سیخ

گوجه: (من که نمیخورم شما رو نمیدونم)

ریحون: هر چی بیشتر بهتر

پیاز: نمیخواهد

 

طرز تهیه برای 4 نفر :

 

4 تا کچل خان ( با باباهای کچلشون ) را در سفره میگذاریم کبابها را با یک عدد گوشت کوب (خودتان

به مواد لازم اضافه کنید) تو سرشان له میکنیم. گوجه را از قبل میجویم و بر روی کله‌های (مبارک)

طاس میگذاریم. پیازها را همانطوری که گفتم... نمیخواهد! حالا نوبت به خوردن میرسد... یک لحظه

صبر کنید...

 

به اینجایش فکر نکرده بودم! اگر آقایان کچل از فامیلهایتان هستند صلاح نیست تکه‌تکه شان کنید

چون بعدا پشت سرتان حرف در میاورند ولی اگر از اقوام نیستند ( یا باز هم شهرت کچل خان دارند ) میشود کله‌شان را قاچ کرد .

 

نکات مهم: این غذا را میتوانید با برنج بلومبانید.


نظرات شما :

لیلا : اه نمیشه نگاهشون کرد تو میگی لمبانیدن؟؟فیلترت میشیا...                                    پاسخ : لیلا جان هیچ کاری تو دنیا نشد نداره تو اگه نتونی بخوری این غذارو تا مرحله خوردن پیش برو فقط باید یادت باشه که باید کچل خان درست ریز ریز بشه

یاداشتهای کودک نفهم

موضوع انشاء : ۱۳ نوروز را چگونه در کردید ؟    

 

امسال سال نو خیلی مبارک بود زیرا در امسال پدرم ما را به شمـــال برده است !  این بهترین

مسافرتی است که پدرم ما را آورده است چـــون قبل از این هیـــچوقت ما را به مسافرت نبرده بود !

در راه شمال به ما خیـــلی خوش گذشــــــت ! ما در راه خیلی چپ کردیم ! پدرم میگفت من میپیچم

ولی نمیدانم چرا جــاده نمیپیچه!خواهرم یک بار دستش را از پنجره ماشین بیرون آورد تا پوست

تخمـه اش را بریزدو یک ترانزیت از کنار ماشین ما رد شد و دست خواهرم از بازو کنده شـــــــــد و ما

خیلی خندیدیم ! ما برای ناهار به اکبر جوجه رفتیم ! البته من خود اکـــــــــبر آقا راندیدم ولـــــــــــی

 پدرم که او را دیده است میگوید خیلی جوجه اسـت ! من خیلی نوشــــــــابه خوردم و پدرم یک

گوشه نگه داشت تا من با خیال راحت بشاشـم به طبیعت ! در جاده خیلی برف آمده بود و ما برف

بازی کردیم ! مـــــن با گوله برف به پس کــــله پدرم زدم و او عصبانی شد و دست من را لای در

ماشین گذاشـت و درماشین را محکم بست ! ما به متل قو رفتیم و سر یک میز نشستیم و پدرم

قیلـون و چایی ســـفارش داد . پدرم خیلی قشنگ قیلون میکشد . پدرم حتی در متل قـو هم از

رژیمش دست برنمیدارد و درِ گوشی به همان پسره که قیلون آورد چیزی مـیگوید و یــــــک پارچ

آب سفارش میدهد ! پدرم عادت دارد نوشابه را با آب قاطی میکند !کنار ما چند تا جوان نشسته اند و

آواز میخوانند :میخوام برم زن بگیرم ! پولامو بدم ان بگیرم ! گوجه بدم رب بگیرم و ..پدرم با این شعر

خیلی حال میکند ولی مادرم عصبانی میـشود و با پارچ آب پدرم به صورت من میکوبد ! ما ۱۳ را در

همانجا در کردیم البته پـدرم خیلی بیشتر از ما در کرد ولی به هر حال به ما خیلی خوش گذشت و

 من خیلی کتک خوردم ...

جنی پلو پز

یه مطلب بامزه و بی ادبی 

جنیفر لوپز و ما تحت سحر آمیز ...
آخه تو خجالت نمیکشی؟ حیا نمیکنی؟!! به خدا زشته ... عیبه ... خوبیت نداره .... نمیگی در و

همـــــسایه چی فکر میکنن؟! جلف! بیشعور! کثافت! لجن!

 

ایشالا به حق امام مجید باقالی شی ... ایشالا میری حـموم کـف بره تو چشت ... ایشالا آب

پرتقال سوپت دیر شه ... چه حرفا!؟ چه چیزا؟! به حق چیزای نشنیده! آخرالــزمان شـده!

ببخشیدا! روم به دیوار! گلاب به روتون! آخه کون هم بیمه کــردن داره؟!!! میگن جنیفر لوپز ما تحتشو

۱۰۰ میلیون دلار بیمه کرده! میگن خوش ترکیبه ... جذابه! بابا مال منم خوش فرمه خدایـــــی! یاد

بیگیر جنیفر من نصف توام از این جلف بازیا در نمیارم ... مگه ما ایرونیا چیمون از این تهاجم فرهنگیا

کمتره؟؟!

 

در همین رابطه ستاد مبارزه با ما تحت جنیفر لــوپز در ایران یه طرح پیشنهادی برای خوانندگان ایرانی

مقیم لوس آنجـلس ارائه داده که با بیمه کردن اعضاء خوش ترکیب بدن خود مشت محکمی بر دهان

شوهر جنیفر لوپز و استکبار جهانی زده و پرچم پر افتخــــار ایران را یک بار دیگر به اهتزاز در

بیاورند ...


طرح پیشنهادی:

 

۱ . شهرام شب پره بیمه پشت مو.

۲ . حسن شماعی زاده بیمه دماغ.

۳ . ویگن بیمه دندان.

۴ . محمد خردادیان بیمه النگو.

۵ . شهرام کاشانی بیمه گردن.

۶ . شهبال شب پره بیمه سیبیل.

۷. سیاوش قمیشی بیمه عینک شب.

۸ . داوود بهبودی بیمه لهجه.

۹ . سوزان روشن بیمه لب و دهن.

رازهای عشق

راز اول عشق
راز عشق در تواضع است . این صفت نشانه ی تظاهر نیست. بلکه نشان دهنده ی احساس وتفکری قوی است. میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند ، تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه ی محبت آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد




راز دوم عشق
راز عشق در احترام متقابل است. احساسات متغیرند،اما احترام دو طرف ثابت می ماند. اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است، با احترام به نظرهایش گوش کن . احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد.


راز سوم عشق
راز عشق در این است که به یکدیگر سخت نگیرید . عشقی که آزادانه هدیه نشود ، اسارت است


راز چهارم عشق
راز عشق در این است که رابطه تان را مانند یک باغ با محبت تزیین کنید . بذر علاقه ها و عقیده های تازه بکار که زیبایی بروید . ضمنا" فراموش نکن که باغ را باید هرس کرد ، مبادا غنچه های گل پوشیده از علف های هرزه ی عادت ها شود .برای آنکه عشق همواره با طراوت بماند ، باید به آن مثل هنر ، خلاقانه نگاه کرد.

راز پنجم عشق
راز عشق در خوش مشربی است . شوخی با دیگران را فراموش نکن ، در ضمن مراقب شوخی ها هم باش . شوخی ناپسند نکن . شوخی باید از روی حسن نیت باشد ، نه نیشدار


راز ششم عشق
راز عشق در این است که هر روز کاری کنی که شریک زندگیت را خوشحال کند ، کاری مثل دادن هدیه ای کوچک ، تحسین ،لبخندی از روی محبت . نگذار که جویبار محبت تان از کمی باران ، بخشکد

راز هفتم عشق
راز عشق در این است که حقیقت اصلی عشق ، یعنی تفکر را از یاد نبری . آیا یک رابطه ی دراز مدت ، مهمتر از اختلافات کوچک و زود گذر نیست ؟


راز هشتم عشق
راز عشق در این است که مانع بروز هیجانات منفی در وجودت شوی ، و صبر کنی تا خونسردی را دوباره به ذست آوری . با این که احساس جلوه ی الهام است ، اما شخص عصبانی نمی تواند چیز ها را با وضوح درک کند . قلبت را آرام کن تنها به این وسیله می توانی چیز ها را همان طور که هستند ، دریابی .

راز نهم عشق
راز عشق در این است که طرف مقابلت را تحسین کنی . هرگز با فرض این که خودش این چیزها را می داند ، از تحسین کردن غافل مشو . مشکلی پیش نخواهد آمد اگر بارها با خلوص نیت بگویی : دوستت دارم . گرچه احساسات بشری به قدمت نسل بشر است ، اما کلمات همواره تازه و جوان خواهند ماند .



راز دهم عشق
راز عشق در این است که در سکوت دست یکدیگر را بگیرید . کم کم یاد می گیرید که بدون کلام رابطه برقرار کنید .

حافظ به روایت شیر فرهاد!!!

 

ناگهان پـــــرده بر انداخته ای ، یعنی چه؟

مست از خانه برون تاخته ای ، یعنی چه؟

"حافظ"

ناگهان پـــــرده بر انداخته...." ای ، یعنی چه؟"(!)

مست از خانه برون تاخته..." ای ، یعنی چه؟"(!)

عشق شون پت ، وَزده چنبـــــــره بر زندگیـم

سهم دل ، خشکه نپرداخته!..."ای یعنی چه؟!"

ای کَیانـــــــــوش که با مـــــا وَزده شطرنجی

شـده چُلمنگ و فقط باخته!..."ای یعنی چه؟!"

نَوَدیدی کــــه "سحـــــــرناز" به روی "لیلــون"

باز هم خنجـــــر خود آخته؟!..."ای یعنی چه؟!"

وا وَکن چشم و وَبین گرد نخــود چی فوکولَه!

کــار ِ ای "دو برره" ساخته!..."ای یعنی چه؟!"

"بوالفضول الشعـــرا" حافظ طنز است و "بگور"

پیش او لُنـــگ وَ یَنــــداخته!..."ای یعنی چه؟!"

****

هر که پنداشت تــو تعریف ز طنـــــزت فوکولی!

فعل معکــــوس تو نشناخته!..."ای یعنی چه؟!"

باران

It's the rain of everyday

این بارانی است که هر روز می بارد

That has augmented it's level

و مقدارش بیشتر شده است

And music doesn't have the same

و موسیقی همان

Effect that it once had

اثری را که قبلا داشت ندارد

Maybe I've lived too much

ممکن است که من مدت زیادی زندگی کرده باشم

In too little and too short a time...

در مدت خیلی کم و کوتاهی

I don't even know what language I speak...

حتی نمی دانم با چه زبانی صحبت می کنم

Nor which candles I carry within

و نمیدانم کدام شمع را می باید

This burial

جهت این خاک سپاری ببرم

I feel that I do longer have the strengths...

احساس می کنم که دیگر توانایی و قدرت ندارم

Top leap and reach and sun...

برای پریدن و رسیدن به خورشید

And the harder I try...

و هرچه بیشتر تلاش می کنم

I can't even hear my voice

من حتی صدای خودم را هم نمی توانم بشنوم

I don't know if I've lived then thousand days...

نمیدانم آیا من زندگی کرده ام هزاران روز

Or a day thousand times

یا یک روز هزاران بار

And I add you to my story...

و تو را به داستانم می افزایم

Wanting to change all losses

و قصد دارم تمام باخت ها را به برد

For gains

بدل کنم

I need you, I need you my love...

به تو نیازمندم، به تو نیازمندم ،‌ عشق من

Wherever you are...

هر کجا که باشی

I lack your warmth

گرمای تو را کم دارم

I need you, I need you my love...

به تو نیازمندم، به تو نیازمندم ،‌ عشق من

Because you're a part of me

برای اینکه بخشی از وجود من هستی

I need you here...

من اینجا به تو نیاز دارم

Because I don't know how to live without you...

برای اینکه نمیدانم بدون تو چگونه باید زندگی کنم

I have yet to learn...

هنوز میباید یاد بگیرم

And I find myself lost,

خودم را در حالی که گم شده ام پیدا خواهم کرد

Like a needle in a haystack

مثل سوزنی در انبار کاه

Like shifting sands...

مثل دانه های شنی که جا به جا می شوند

I submerge myself in my loneliness

من خودم را در تنهایی ام فرو بردم

یه جمله بسیار عاشقانه

سلام *** خیلی دوست دارم *** یه روز *** میام *** دمبالت *** میریم *** یه جای *** دور *** دست *** هیشکی *** بهمون *** نرسه *** قربانت *** ازرائیل ***  

دخترونه و پسرونه

انواع برخوردهای اجتماعی بین دختر و پسر

1- برخوردهای مبتنی بر شتاخت و احترام:
ی
ا به عبارتی رفتار بچه مثبت وارانه!! در اینگونه برخوردها طرفین کمی تا قسمتی عاقلند، فهم دارند، شعور دارند و الکی قوه خیال خود را به کار نمی برند. از پدر و مادرشان اصول محرم و نامحرم را یاد گرفته اند. راحت! مثل آدم زندگی شان را می کنند. سلام علیکشان را دارند، سر وقت هم پدر و مادرشان برایشان آستین بالا می زنند که تا دم در نیاوده اند سر و سامان بگیرند! و در کل آدمهای خوشحالی هستند.

2- برخوردهای مبتنی بر شرم افراطی:

FPRIVATE "TYPE=PICT;ALT="


آدم های دختر و پسر ندیده فول فابریک، بعضا دچار این نوع برخورد می شوند. سرخ و سفید می شوند و عرق میریزند. ضربان قلبشان بالا میرود و احتمالا شاهد بعضی علائم فیزیولوژیکی... (گلاب به رو، دبگر بقیه اش را نمی گویم) می شوند.
همین جا لازم است اشاره ای به مساله ماخوذ به حیا بودن بشود. از قدیم ندیم ها گفته اند که حیا خوب است ولی خجالتی بودن نه! یهنی چه؟! یعنی اینکه فرد باحیا با اراده خودش کاری را انجام نمی دهد و در حالت خونسردی، آرامش و هوشیاری است؛ ولی آدم خجالتی، بدبخت ننه مرده، اگر بخواهد هم توانایی انجام آن کار را ندارد.
فکر نکنید خیلی خوب... پس خوب است که بچه مان خجالتی باشدها! نه اصلا! چون گاهی شاهد رفتارهای متناقض از افراد فوق العاده خجالتی بوده ایم. یعنی طرف موقع حرف زدن یک دقیقه نمی تواند به چشمانت نگاه کند ولی با صد نفر تلفنی، دوستی خارج از محدوده دارد!

3- برخورد دستپاچه و هیجان زده:
ب
ه علت عدم شناخت از نحوه قضاوت دیگران، باعث بوجود آمدن برخورد هیجان زده می شود. یعنی چه می شود؟! الان می گویم... یعنی دخترک یا پسرک طرف مقابلش را که می بیند یوهویی گمان می کند که ایشان یک دل نه صد دل عاسخ! او شده است که ففلان لبخند را زده یا فلان کلمه را استفاده کرده است. هم اینها زیر سر نداشتن شناخت صحیح از جنس مخالف ست.
نتیجه اخلاقی: آقاجان؛ نوجوانان و جوانان باید مورد محبت قرار بگیرند تا اینطوری تشنه محبت نباشند که وقتی کسی گفت دوستت دارم سر از پا نشناخته همچین اختیار دل از کف بدهد.

4- برخورد خشک و محدود:
ب
عضی ها از آن طرف پشت بام افتاده اند. یعنی در مقابل جنس مخالفف، آنقدر کج خلقی و اخم و خشانت! به خرج می دهند که نگو و نپرس. همچین رفتار می کنند که انگار دشمن خونی خود را دیده اند. این خودش باعث ایجاد عکس العمل سرد از اطرافیان می شود و فرد خشن و خیلی قشنگ، با خودش فکر می کند که این عمل! آنان است نه عکس العمل و باعث جیرینگ شکستن قلب یخ بسته و لطمه دیدن روح گل سرخی اش می شود.

5- برخورد مبتنی بر پرخاشگری
ا
ین افراد محبت صادقانه و عارفانه و بی شائبه و غیره و ذالکانه خود را به شکل پرتاب سنگ و پاشیدن اسید و داد و فریاد و نیش و کنایه به طرف مقابلشان نشان می دهند. اینها کسانی هستند که به پختگی اجتماعی در رفتار خود نرسیده اند. کلا یک چیزیشان می شود که این رفتار ازشان ساطع می شود؛ وگرنه آدم سالم که این جوری نیست!

6- برخورد راحت ار نوع روشنفکری:
این افراد غالبا وقتی در مقابل جنس مخالف قرار می گیرند، با نگاه ممتد به طرف مقابل، حرفهای بی سر و ته، گاه شوخیهای بی مورد و البته با این شعار که او هم یک انسان است، می خواهد بگویند که هیچ احساس خاصی نسبت به طرف مقابل ندارند. ولی خدا می داند که داخلشان چه خبر است. این جماعت سعی می کنند به هر نحو ممکنه با عادی جلوه دادن رفتار خود، به جنس مخالف (که صد البته یک انسان است!) هر روز بیشتر از دیروز نزدیک شده و روابط حسنه ای را با او برقرار سازند و بعد از آن دیگر چه شود!